لحظه به دنیا اومدن سامیارجونم.
سامیار جونم بابایی صبح بیست ویکم به مازنگ زد خبراومدنتو داد. توقراربود 26شهریور بیای پیش ماولی خیلی عجله زودتر اومدی ماهمگی ازاومدنت خیلی خوشحال شدیم عزیز بعدازاینکه بابایی بهش خبرداد خیلی ذوق کرد ازخوشحالی کلی گریه کرد. خیلی خیلی خیلی خیلی دوستت داریم ...
نویسنده :
خاله جون رعنا
21:12